چه بخواهیم یا نخواهیم دلار لیدر اقتصاد ایران است و تحلیل روند بازارهای مختلف را از پنجره ارز باید شروع نمود. بعبارتی تحلیل بازارها و من جمله بازار سرمایه منوط به در نظر گرفتن مولفه های اقتصاد کلان و همچنین تحلیل بازار دلار است.
قیمت دلار در روزهای گذشته نشان می دهد که پیش بینی ها از مذاکرات و همچنین تصمیمات اجلاس شورای حکام کاملا نا امیدانه است.
سه نوع نگاه به نتایج مذاکرات می توان داشت:
۱- شکست مذاکرات: به نظر مذاکرات پیش رو آخرین فرصت برای ادامه یک دوره ثبات نسبی در اقتصاد ایران است ودر صورت شکست، دور جدیدی از نوسانات شدید در بازارها را خواهیم دید.
۲- موفقیت مذاکرات: چنانچه مذاکرات به موفقیت بیانجامد اصلاح قیمت دلار را شاهد خواهیم بود و دلار به کانال ۲۵ هزار تومان باز خواهد گشت، هرچند این اتفاق دور از ذهن است.
۳- مذاکره با نتایج بینابینی: به نظر این تئوری در حال انجام است. در شرایطی که دلار پتانسیل بالا رفتن را داراست، تقاضا هم برای آن در بازار زیاد است. در چنین شرایطی دلار در همان کانال ۲۸ و ۲۹ هزار تومان خواهد ماند.
بازار سرمایه کماکان تاوان رشد غلط و تصنعی خود را در سال ۹۹ می دهد. وقتی فضای عدم اعتماد، ترس و عدم شفافیت در بازار حاکم است، بازار واکنش های سابق را به اخبار مثبت نشان نخواهد داد. فرض کنید دوخبر با وزن یکسان یکی مثبت و دیگری منفی منتشر می شود. بازار پس از شنیدن خبر منفی تأثیر می پذیرد حال آنکه اساسا به خبر مثبت واکنش نشان نخواهد داد که این موضوع را در سیکلهای مختلف رکودهای طولانی در بازار دیده اییم. چنانچه بخاطر داشته باشید دولت برای ایجاد شوک منفی در بازار ارز اعلام نمود که ۳/۵ میلیارد دلار از منابع کشور در دولت جدید آزاد شده است. جالب اینجاست که قیمت دلار بی اعتنا به این خبر ثابت باقی ماند.
این بدان معنی است که حنای حرف، شعار و وعده رنگی نداشته و بازار در انتظار اتفاقات واقعی است.
در این ایام که قیمت دلار رشد نسبی داشته قیمت کامودیتی ها علی رغم روند رو به افزایش تورم جهانی، رشد چندانی نداشته و اتفاق خاصی در بازار نیز حادث نشده است. بازار کامودیتی ها در بلند مدت افزایش قیمت خواهد داشت ولی در کوتاه مدت در گروه کامودیتی ها و خام فروشیها این افزایش اتفاق نمی افتد که دلیل آن همان فضای حاکم است.
فروش اوراق توسط دولت نیز پول را از بانکها خارج نموده است و نه بازار سرمایه. مردم با مشاهده این روند نسبت به آن عکس العمل منفی نشان می دهند حال آنکه کسی سهام را به اوراق تبدیل نکرده است. در واقع حسب بررسی های صورت گرفته مهاجرت ها از بازار سرمایه به بازار کامودیتی هاست و نه به بازار اوراق.
فضای حاکم بر بازار فضای عدم اعتماد و بی تفاوتی است و این بدان معنی است که حنای حرف، شعار و وعده رنگی نداشته و بازار در انتظار اتفاقات واقعی است.
کد خبر 10026
نظر شما